در عصر دیجیتال، استفاده از تکنولوژیها و زیرساختهای دیجیتال توانسته است پتانسیلهای چشمگیری برای توسعه و ارائه ارزشهای نوآورانه به بازار ایجاد نماید. در همین راستا مدیران و صاحبان کسبوکارها میبایست با شناخت درست قابلیتهای سازمان و صنعت خود، نقشه راه تحول دیجیتال کسب و کارشان را برای بهرهمندی از فرصتهای تجاری اکوسیستم رقابت در عصر دیجیتال تدوین کنند تا از شکست پروژه های تحول دیجیتال جلوگیری نمایند.
امروزه یک کسبوکار برای داشتن یک برنامه تحول دیجیتال موفق، میبایست شناخت درستی از استراتژی و مدل عملیاتی دیجیتال داشته باشد و بهجای رویکرد انفعالی نسبت به تحول دیجیتال، بهصورت فعالانه در راستای تغییرات روزافزون دیجیتال در بازار رقابت حضور داشته باشد.
طبق جدیدترین نظرسنجی که بر روی مدیران، مدیران عامل و کارشناسان اجرایی صورت گرفته، ریسک تحول دیجیتال یا DT نگرانی شماره یک آنها محسوب میشود. با این حال هنوز هم 70 درصد از نوآوریهای تحول دیجیتال به بار نمینشینند. از 1.3 تریلیون دلاری که در سال گذشته صرف تحول دیجیتال شده، 900 میلیارد دلار به هدر رفته که این سوال را در ذهن ایجاد میکند که چرا برخی تلاشها در راستای تحول دیجیتال بهبار مینشینند در حالیکه گروهی دیگر کاملاً با شکست مواجه می شوند؟
اساساً این میتواند به این دلیل باشد که اغلب فناوریهای دیجیتال فرصتهایی برای افزایش بهرهوری و مشتری مداری ایجاد میکنند. اما اگر مردم نگرش درستی از تغییر نداشته باشند و روشهای سازمانی جاری دارای نقص باشند، تحول دیجیتال به سادگی این معایب را پر رنگ تر جلوه خواهد داد. خوشبختانه 5 اصل کلیدی وجود دارد که میتوانند از حرکت سازمانها در مسیر شکست پروژه های تحول دیجیتال جلوگیری کند:
پیش از هرگونه اقدامی برای سرمایه گذاری، استراتژی کسب و کار خود را تعیین کنید
رهبرانی که ارتقای عملکرد سازمانی در حین استفاده از فناوریهای دیجیتال را هدف قرار داده اند اغلب تنها یک ذهنیت مشخص دارند : “سازمان ما به یک استراتژی یادگیری ماشینی نیاز دارد.” این در حالیست که تحول دیجیتال باید به واسطه ی استراتژیهای گستردهتر کسب و کار هدایت شود.
پتانسیل افراد داخل شرکت را دست کم نگیرید
رهبرانی که ارتقای عملکرد سازمانی در حین استفاده از فناوریهای دیجیتال را هدف قرار داده اند اغلب تنها یک ذهنیت مشخص دارند : “سازمان ما به یک استراتژی یادگیری ماشینی نیاز دارد.” این در حالیست که تحول دیجیتال باید به واسطه ی استراتژیهای گستردهتر کسب و کار هدایت شود.
تجربه مشتری را از بیرون سازمان طراحی کنید
اگر هدف شما از تحول دیجیتال بهبود رضایت و شناخت مشتری باشد، پس هر تلاشی به این منظور لازم است با طی شدن یک مرحله شناخت عمیق از نیازهای مشتری صورت بگیرد. معاونت برنامه ریزی و توسعه سانتا کلارا طی مصاحبه ای با 99 نفر از مشتریان، از آنان خواست تا نقاط قوت و ضعف سازمان را توصیف کنند. علاوه بر این، دپارتمان فناوری اطلاعات با تشکیل گروههای تمرکز سعی کرد اطلاعاتی از سهامداران مختلف- شامل نمایندگان، توسعه دهندگان، سازندگان، کشاورزان ونهادهای محلی مانند دانشگاه استنفورد کسب کند، در عین حال نیازمندیهای آنها را شناسایی کرده و عملکرد هر بخش را ارزیابی کند. این ورودی سپس در فرایند تحول مورد استفاده قرار گرفتند. برای پاسخگویی به درخواستهای مشتری مبنی بر شفافیت بیشتر در فرایند تصویب مجوز، دپارتمان فرایند ها را به چندین مرحله تقسیم و پورتال مشتریان را تغییر داد. به این تریب مشتری قادر بود به هنگام عبور از یک مرحله به مرحله بعدی پیشرفت درخواست خود را پیگیری کند
ترس کارمندان از جایگزین شدن را درک کنید
بسیاری از متخصصین عرصه مدیریت بر این اعتقادند که شکلگیری و تحقق هر تغییر و تحول بزرگی در سازمانها به شدت وابسته به مشارکت فعال کارکنانی است که با آغوش باز با آن تغییر و تحول برخورد و از آن بهطور همهجانبه حمایت مینمایند. با این حال، اگر کارمندان احساس کنند تحول دیجیتال میتواند حرفهی آنها را تهدید کند، ممکن است آگاهانه یا ناخودآگاه نوعی مقاومت در برابر تغییر از خود نشان دهند. اما اگر تحول دیجیتال ناکارآمد باشد و مدیران را به مرور دلسرد کند، تلاش و حرفهی آنها نجات مییابد. بر این اساس بسیار مهم است که مدیران این ترسها را بشناسند و بر این حقیقت که فرایند تحول دیجیتال فرصتی برای کارکنان است تا تخصص خود را برای تناسب با بازار آینده ارتقا بخشند تاکید کنند.
فرهنگ استارت-آپهای سلیکونولی را به داخل سازمان بیاورید
استارتآپهای سلیکیونولی بخاطر تصمیمگیریهای چابک، نمونهسازیهای سریع و ساختارهای مسطح معروفند! در این سازمانها فرایند تحول دیجیتال بطور ذاتی بیثبات است: تغییرات باید موقتاً انجام شده و سپس اعمال گردند؛ تصمیمات باید بهسرعت گرفته شوند، و گروهها از سراسر سازمان درگیر باشند. در نتیجه پای یک سلسله مراتب سازمانی به میان میآید. بهتر است یک ساختار سازمانی مسطح اتخاذ شود که تا حدودی جدا از سایر بخشهای سازمان باشد.
مرجع: www.hbr.org