مدیریت برند فرآیند مدیریت شهرت برند و بهبود درک مخاطبان از برند شما به روشی است که آگاهی، بیطرفی و وفاداری به برند را ایجاد می کند.
اگر کسب و کار شما شخصی باشد، برند شما شخصیت آن میشود. اینگونه خواهد بود که چطور خود را با دوستان جدید (مخاطب، مشتری) معرفی می کنید و چگونه می توانید با آنها رابطه قابل اعتماد برقرار کنید. برند شما یک موجود زنده و دارای تنفس است … و این وظیفه شماست که به رشد و پیشرفت آن کمک کنید.
این همان چیزی است که ما آنرا مدیریت برند می نامیم.
ایجاد یک برند بسیار پرهیجان است، اما کافی نیست. با توجه به اینکه مقیاس کسب و کار شما رشد و تغییر می کند و موفقیت می یابد، برند شما نیز باید از این رویه پیروی کند. در موارد زیر ما شما را برای رعایت اصول مدیریت برند و استفاده از ابزارهایی که برای مدیریت و حفظ یک برند خارق العاده نیاز دارید راهنمایی میکنیم.
مدیریت برند چیست؟
در حالی که برندینگ یا برندسازی فرایند ساخت برند شماست، مدیریت برند فرایند نظارت و نگهداری از آن است.
برند یک موجود زنده است ، به این معنی که دائماً در حال تغییر است. همچنین در مورد عوامل خارجی مانند اخبار، گرایش ها و رویدادهای جاری بسیار مستعد است. در دنیایی که روزنامه نگاران، تأثیر گذاران (اینفلوئنسرها) و کاربران شبکه های اجتماعی تقریباً در هر موضوعی تأثیر می گذارند، مدیریت برند این است که چگونه می توانید داستان کسب و کار خود را کنترل کنید.
این به نحوه استفاده از برند و دارایی های تجاری شما برای برقراری ارتباط با ارزش و ایجاد روابط با پیروان، طرفداران و مشتریان وابسته است.
خلاصه اینکه ، برند شما برای اطمینان از موفقیت خود به یک مدیر برند احتیاج دارد.
مطالب مرتبط
شما همیشه نمی توانید آنچه را که دیگران در مورد برند شما می گویند کنترل کنید، پس مدیریت استراتژیک برند روند پاسخ دادن به آنها به روشی است که باعث افزایش اعتبار برند شما می شود و به ارزش های اصلی برند شما وفادار است.
به همین دلیل ، مدیریت برند فراتر از بازاریابی است. مدیریت برند باید با فروش، منابع انسانی و خدمات به مشتری در هم تنیده باشد – اساساً ، هر بخش که فالوورها، مشتریان و حتی کارمندان بالقوه شما در آنجا باشند را شامل میشود.
اگر ماموریت با موفقیت انجام شد، مدیریت برند می تواند:
- آگاهی از نام تجاری شما را تقویت کنید
- به شما اجازه می دهد هزینه بیشتری برای محصولات یا خدمات خود دریافت کنید
- تصمیمات خرید مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار دهید
- وفاداری مشتری ایجاد کنید
- افزایش فروش
- مشتریهای شاد را ایجاد کنید که طرفداران برند شوند
اصول مدیریت برند
مدیریت برند از دو مؤلفه ملموس و نامشهود تشکیل شده است. ما در بخش زیر در مورد ملموسات آن صحبت خواهیم کرد.
با این حال ، مؤلفه های نامشهود اصولی را شامل می شوند که به شما کمک می کنند تلاش های مدیریت برند خود را اندازه بگیرید و توسط آن به شاخص های موفقیت در مدیریت برند برسید.
همچنین توجه داشته باشید که هر یک از این اصول می تواند دیگران را در این لیست تحت تأثیر قرار دهد. به عنوان مثال ، افزایش آگاهی از برند می تواند به شهرت برند کمک کند و افزایش وفاداری به برند می تواند بر ارزش برند تأثیر بگذارد.
خدمات برندینگ
خدمات برندینگ یکی از سرویسهای شرکت ebgroup است. برندینگ، ریبرندینگ و مشاوره برندینگ تنها چند مورد از خدمات برندینگ آژانس دیجیتال مارکتینگ ebgroup است.
1- آگاهی از برند
آگاهی از برند به این معناست که عموم مردم و مخاطبان هدف شما با برند شما آشنا هستند. آگاهی از برند از این جهت اهمیت دارد که مصرف کنندگان بدون آگاهی نمی توانند محصولات یا خدمات شما را خریداری کنند.
2- ارزش ویژه برند
ارزش برند به این معناست که مصرف کنندگان بر اساس تجربیات ، ادراک و ارتباطات خود از برند شما ارزیابی می کنند. (این مفهوم با ارزیابی برند همراه است ، که ارزش تجاری برند شما آنگونه که از بازار درک می شود، به دست می آید.)
3- وفاداری به برند
وفاداری به برند به چگونگی پیوستگی مشتریان و دنبال کنندگان از برند شما اشاره دارد. در حالی که بازاریابی شاید نتواند بر این امر تأثیر بگذارد، بخش خدمات مشتری شما می تواند با تمرکز روی رضایت و ایجاد روابط دوباره مشتریان را به عقب بازگرداند. وفاداری به برند مهم است زیرا سفیران تجاریای را ایجاد می کند که بازاریابی را برای شما انجام می دهند.
4- شناخت برند
شناخت برند یعنی این که مشتری ، می تواند شما را از طریق لوگو، بسته بندی و غیره بدون دیدن برند شما تشخیص دهد.
شناخت برند مهم است. زیرا با شناختن و به یاد آوردن برند، مصرف کنندگان شما را در ذهن خود نگه می دارند و به احتمال زیاد برندتان را بالاتر از رقبا انتخاب می کنند.
5- اعتبار برند
شهرت برند به چگونگی درک عموم مردم و مخاطبان هدف شما از شخصیت، وضعیت و کیفیت برند شما اشاره دارد. اعتبار برند می تواند تحت تأثیر عوامل داخلی (خدمات، کیفیت محصول و غیره) و عوامل بیرونی (کامنت مشتری، بازاریابی دهان به دهان و غیره) باشد.
شهرت برند مهم است زیرا می تواند اولین تصور مصرف کنندگان از نام برند شما باشد.
مدیریت برند در برابر بازاریابی
شاید ابتدا به نظر برسد مدیریت برند و بازاریابی هر دو یک کار را انجام می دهند. همچنین هر دو بخش بر نحوه درک سهامداران خارجی از برندهای شرکت یا محصول تأثیر میگذارند. با این حال، تفاوت های ظریفی بین این دو وجود دارد.
بازاریابی اشتیاق ایجاد می کند، مدیریت برند دنبال می کند
هنگامی که شرکت ها یا محصولات جدید تولید و راه اندازی می شوند، ممکن است تیم کاملاً اختصاصی برای مدیریت برند نداشته باشند. در عوض، آنها اغلب دارای مجموعهای از متخصصان بازاریابی هستند که مدیریت خارجی اولیه درک عمومی را هدایت میکنند. تیم بازاریابی ممکن است بسیاری از جنبه های اولیه مدیریت برند را در اختیار داشته باشد، اما اغلب بسیار بیشتر از تقویت استراتژی برندسازی است.
بازاریابی گسترده است، مدیریت برند خاص است
وقتی خط محصول یا شرکت رشد می کند، نام تجاری و برند هم منابع بیشتری کسب می کند، به خصوص اگر برند موفق باشد. در این مرحله، تیم مدیریت برند، استراتژی برند را مستند، تعریف و رسمی می کند. این طرح بسیار دقیق تر از برنامه های اولیه است که توسط تیم بازاریابی ارائه شده است. علاوه بر این، تیم مدیریت برند اطلاعاتی را از سایر بخشها جمعآوری میکند تا از پذیرش گستردهتر و در سطح شرکت از طرح پیادهسازی مدیریت برند اطمینان حاصل کند.
بازاریابی بیشتر خارجی است، مدیریت برند بیشتر داخلی است
تیم بازاریابی یک شرکت در درجه اول بر تعاملات بیرونی متمرکز است. این شامل ارتباطات، حضور در رویداد، شناخت عموم و روابط عمومی است. اگرچه این جنبهها ممکن است در ایجاد برند نقش داشته باشند، مدیریت برند بیشتر بر روی طراحی استراتژیک مسیر عمل متمرکز است. یعنی مدیر برند استراتژی و خرید داخلی را ترسیم می کند، در حالی که مدیر بازاریابی استراتژی خارجی و پذیرش خارجی برند را اجرا می کند.
مثال مدیریت برند
مثال1: یک شرکت مسواک سازی روی کمپین بازاریابی و استراتژی مدیریت برند خود طوری کار می کند تا ضمن معرفی خط جدید مسواک های کودکان، ثبات را حفظ کند. هنگام طراحی بسته بندی، آنها تصمیم می گیرند مسواک های خود را در جعبه هایی به شکل کشتی موشکی، دایناسور، قلعه و اسب شاخدار با استفاده از رنگ ها و آرم های مشابه خط مسواک های بزرگسالان خود بفروشند.
این شرکت با مرتبط کردن این خط محصول با سایر مواردی که کودکان از آن لذت می برند، شناخت برند را از طریق تفکر انجمنی و آشنایی افزایش می دهد. همچنین با استفاده از همان رنگ ها و لوگوهایی که در خط بزرگسالان خود استفاده می شود، برندشان ثابت می ماند.
مثال 2: یک شرکت هواپیمایی روی استراتژی مدیریت برند طوری کار می کند تا ایمنی و راحتی را ارتقا دهد و در عین حال طرح ها، آرم ها و یونیفرم های کارکنان را تغییر دهد. آنها تصمیم می گیرند رنگ آبی را در طرح های خود بگنجانند. زیرا مشتریان ممکن است سایه های آبی را با احساس آرامش و راحتی مرتبط کنند.
آنها سایه ای از آبی را انتخاب می کنند که دقیقاً با رنگ آسمان مطابقت دارد تا از طریق تداعی، آگاهی از برند را ارتقا دهند. به دلیل آرامش رنگ به کار رفته در طرحها، مشتریانی که هنگام پرواز احساس اضطراب میکنند، ممکن است هنگام فکر کردن به گزینههای خرید بلیط، ابتدا این شرکت هواپیمایی را در نظر بگیرند.