“بازی سازی یا گیمیفیکیشن به کارگیری چیزی است که یک بازی نیست و استفاده از مکانیک بازی برای افزایش تعامل کاربر ، خوشبختی و وفاداری میباشد!”
در سال 2002 ، نیک پولینگ اصطلاح Gamification را رونمایی کرد و رپرها در همه جا از پتانسیل قافیه ای که ارائه می دادند شاد شدند.
اکنون جهان مکان بسیار متفاوتی است ، ما سه مرد عنکبوتی جدید داریم اما تعریف gamification چیست؟
این اصطلاحی است که احتمالاً قبلاً شنیده اید. شاید شما یک درک مبهم از آنچه مستتر در آن است داشته باشید. یا قبلاً از آن استفاده کرده باشید. شاید این اصطلاح باعث شود که در بخش شکوفا شوید. شاید باعث شود شما از شادی پرش کنید.
گیمیفیکیشن چیست؟
در روزهای نیمه دوم سال 2014 ، گارتنر درصدد تعریف مجدد “Gamification” بود. این چیزی است که آنها گفتند:
بازی سازی یا گیمیفیکیشن عبارت است از: استفاده از مکانیزم بازی ها و طراحی با تجربه مشتری برای درگیر کردن و ایجاد انگیزه افراد به منظور دستیابی به اهداف.
این تعریف جالبی است. این برنامه شامل بازی سازی ساختاری (“مکانیزم بازی”) و بازی سازی محتوا (“طراحی تجربه”) است و اهمیت درگیری و انگیزه راهبری را برجسته می کند. با این حال ، این تعریف به همان اندازه که دقیق است ، کمی هم سست است. بیایید آن را تجزیه کنیم.
چرا همه اینقدر در مورد بازی سازی به اشتباه می افتند؟
اصطلاحات واضحی وجود دارد. دو نوع مختلف بازی (“ساختاری” و “محتوا”) وجود دارد. سپس “بازیهای یادگیری” وجود دارد که بزرگان دنیای خودشان هستند ، اما اغلب اینها به مکالمات مربوط به بازی سازی کشیده می شوند.
البته ، افرادی هم هستند که در مورد “عناصر بازی” و “مکانیک بازی” سردرگم می شوند. آیا این مربوط به تجربه کاربر است یا نوعی طراحی رفتاری است ، آیا هردو؟ سرانجام ، افراد گمراه کننده ای هستند که این اصطلاح را به عنوان گیرنده همه چیزهایی که به طور مضاعف به دنیای بازی وصل شده اند ، استفاده می کنند.
گیمیفیکیشن دیجیتال است یا آنالوگ؟
جالب است که تعریف گارتنر درگیر شدن در دنیای “دیجیتال” است. در حالی که تجربیات دیجیتالی تمایل به بازی کردن آسان تر دارند.
به کارت وفاداری که از کافی شاپ محلی خود دریافت می کنید فکر کنید. هیچ چیز دیجیتالی در مورد یک کاغذ و تمبر وجود ندارد ، این کاملاً از دنیای واقعی است. با این حال ، مانند بسیاری از برنامه های وفاداری ، این به وضوح در عمل نمونه ای از بازی سازی است.
از این گذشته ، ما اغلب بدون استفاده از برنامه های دیجیتالی ، از آموزش بازی در کلاس استفاده می کنیم.
آیا واقعاً می توانید بگویید که این یک تجربه بازی شده نیست زیرا در یک برنامه دیجیتال اتفاق نمی افتد؟ …
آیا بازی سازی به اهداف نیاز دارد؟
در تعریف گارتنر، گیمیفیشن این امکان را برای افراد فراهم می کند که بتوانند به اهدافشان برسند و این سؤال را ایجاد می کند: آیا می توانید برای کمک به مردم در دستیابی به اهداف خود، بازی نکنید؟
آیا می توانید یک بازی را ایجاد کنید تا دیگران را ترغیب کند در نظرسنجی که ایجاد کرده اید شرکت کنند؟ ممکن است آنها صبح برای تکمیل پرسشنامه شما از خواب بیدار نشده باشند، اما استفاده از پاداش می تواند برای ایجاد انگیزه در عمل کافی باشد.
در حالی که ما از اهمیت ترازی اهداف فردی و سازمانی قدردانی می کنیم، نمی بینیم که چگونه این امر در تعریف بازی سازی تأثیر می گذارد.
شاید گارتنر در تلاش است موقعیت گیمینگ را به عنوان یک ابزار تراز هدف قرار دهد.
به عبارت دیگر ، شما می توانید از گیمیفیشن استفاده کنید تا افراد با اهداف خودشان به سمت شما بیایند. این بدان معنی است که متوقف کردن کمک به مردم برای تحقق پتانسیل های خودمان است و آنها نیز آنچه را که نیاز دارند انجام می دهند.
با این وجود ، حتی اگر این واقعیت داشته باشد ، احساس نمی کنیم که یک هدف از پیش تنظیم شده را به عنوان “هدف” آنها طبقه بندی کنید.
انگیزه ها تغییر کرده است ، اما نویسنده هدف همان است.
Gameception: آیا می توانید یک بازی را بازیابی کنید؟
بازی سازی به تنهایی نمی تواند باشد ولی برای چیز دیگری اعمال شود. با این وجود، در نشان این واقعیت، تعریف گارتنر کمی کوتاه است.
درمورد مکانیزم بازی (یا طراحی تجربه) ، فراتر از واجد شرایط بودن “دیجیتال”، نیازی چیز دیگری نیست. آیا این بدان معنی است که ما می توانیم مکانیزم بازی مورد استفاده در بازی های ویدیویی را به عنوان نمونه ای از بازی سازی توصیف کنیم؟ به نظر می رسد این کار غیرمعمول است ، اما تعریف گارتنر لزوماً آن را رد نمی کند.
چگونه گیمیفیکیشن را تعریف کنیم؟
اگر همه ما با همان تعریف پایه کار کنیم ، می توانیم مکالمات بهتر و درک عمیق تری داشته باشیم.
در اینجا در مهندسی رشد ، بازی را به عنوان “کاربرد مکانیزم بازی در محیط های غیر بازی” تعریف می شود، و غالباً این اصلاح را اضافه می کنیم: “انجام کارهای سخت تر و دلپذیر تر”.
منظور ما از این مسئله این است که مکانیزم بازی – امتیازها ، سطوح ، جوایز – باعث می شود کارهای خسته کننده بیشتر سرگرم کننده شوند. بنابراین به جای اینکه پاشنه های خود را بکشید و هر کاری که باید انجام دهید را لغو کنید ، بازی سازی شما را درگیرتر می کند! شما خواهید جست، آن را انجام داده و برنده این نمره بالا شوید!
بازی سازی آرزوهای ما را برای موقعیت ، موفقیت ، رقابت و بخشی از یک جامعه اجتماعی فراگیر برای افزایش تعامل به کار می گیرد.
بسیاری از مدل های گیمیفیکی برای انجام وظیفه مورد نظر به کاربران پاداش می دهند و سپس یک تابلو برای راهنمایی مورد استفاده قرار می گیرد ، بنابراین آنها برای بهبود بیشتر تلاش می کنند. این عناصر منجر به یک بستر بازی سازی با سطح بالایی از تعامل و تمایل به بازگشت در موارد متعدد می شوند.
بازی ” Pokémon Go ” در تابستان سال 2016 بسیار معروف بود و شما احتمالاً متوجه نشده اید! به خاطر پیاده روی در مسافت های طولانی ، پوکمون سطح بالایی را به کاربران خود پاداش داد. این نمونه ای از اعمال مکانیزم بازی برای تناسب اندام است، و بازاری است که به سرعت بخشی از زندگی های Fitbit ما می شود.
این قدرت بازی سازی است!
گیمیفیکیشن در دیجیتال مارکتینگ
از نظر بازاریابی دیجیتال، گیمیفیکیشن را میتوان به عنوان مجموعهای از عناصر پویا و سرگرمکننده تعریف کرد که شما در وبسایت، برنامه، شبکههای اجتماعی یا کمپینهای ایمیلی خود ادغام میکنید تا تجربه کاربر از خدمات شما منحرفتر و جذابتر شود. گیمیفیکیشن با داشتن حس رقابت، هیجان را تحریک میکند، که کاربران را تشویق میکند تا برای دستاوردها و پاداشها مشتاق شوند. و به دلیل گیمیفیکیشن، مردم بیشتر از وبسایت یا برنامهای که قبلاً از تعامل با آن لذت میبردند استفاده میکنند.
برخی از مثالهای رایج گیمیفیکیشن میتواند به شرح زیر باشد:
- چرخ فلک
- پرسش
- DIY سفارشی
- جدول کلمات متقاطع
- اختلاف ها را پیدا کن
5 مزیت گیمیفیکیشن در دیجیتال مارکتینگ
در ادامه 5 مزیت گیمیفیکیشن در دیجیتال مارکتینگ را مرور میکنیم:
1) تعامل با مصرف کننده را بهبود بخشید
برندها باید ارزش چندین نقطه تماس را در سفر تصمیم گیری مشتری بدانند. گیمیفیکیشن راهی را برای برندها فراهم میکند تا با مخاطبان هدف خود ارتباط برقرار کنند و بر روند تصمیم گیری آنها تأثیر بگذارند. همچنین تجربه کاربر را لذت بخش تر می کند و باعث رضایت بیشتر می شود. برای مثال، بازدیدکنندهای که از مرور وبسایت شما لذت میبرد، احتمالاً آن را به دوستان خود توصیه میکند. کاربری که از خواندن ایمیل قبلی شما لذت بُرد، احتمال بیشتری دارد که ایمیل بعدی را باز کند.
2) مجموعه داده ها را با GDPR (مقررات حفاظت از داده ها) مطابقت دهید
داده ها محور اکثر کمپین های دیجیتال مارکتینگ هستند و هر چه بیشتر در مورد مشتریان فعلی و مخاطبان هدف خود بدانید، بهتر می توانید کمپین های آینده خود را هدف قرار دهید. گیمیفیکیشن از گزینههای مختلفی برای تشویق افراد به ارائه اطلاعات شخصی (مخاطبین، اولویتهای محصول) در ازای پاداشها (امتیاز، جوایز، شروع، دستاوردها، نشانها، درصد تخفیف و غیره) استفاده میکند. زمانی که افراد در ازای دریافت چیزی، اطلاعات را به اشتراک میگذارند، مهمتر از آن، دریافت آنی است.
3) ایده آل برای هدف قرار دادن نسل Z
گیمیفیکیشن ابزار بازاریابی عالی برای جذب مصرف کنندگان Gen Z (16-24 ساله) است. Gen Z (نسل Z) که اولین نسلی است که با چنین فناوریهایی مانند گوشیهای هوشمند، تبلتها و هوش مصنوعی پرورش یافته است، در حال تبدیل شدن به بزرگترین گروه از مصرفکنندگان است. تکنیکهای گیمیفیکیشن در حال حاضر توسط این نسل در آموزش با برنامههایی مانند Teach Your Monster to Read و Busy Things استفاده میشود. در آینده نزدیک این روند قطعا در طول زمان افزایش خواهد یافت.
4) روابط با مصرف کننده را حفظ میکند
بازاریابان اغلب فراموش کرده اند که روابط باید بین برند و مشتریانش سودمند باشد. یک فرصت واقعاً هیجانانگیز که توسط گیمیفیکیشن فراهم میشود، توانایی پاداش دادن به مشتریان برای وفاداری، مشارکت و به اشتراک گذاشتن پیام برند به شیوهای سرگرمکننده و جذاب است.
ایجاد روابط با مخاطبان هدف را می توان با استفاده از تکنیک های گیمیفیکیشن به روش های مختلفی از جمله:
- برنامه های وفاداری به عنوان مثال جوایز، نشان ها و امتیازات
- مسابقات دوستانه
- محتوای شخصی شده به عنوان مثال بازی های شخصی سازی شده بر اساس داده های مشتری
- بازی های پازل سرگرم کننده به عنوان مثال پازل کلمات، جدول کلمات متقاطع، سودوکو و غیره
- تابلوهای امتیازات
5) آگاهی از برند را افزایش میدهد
برندها همیشه به دنبال راه هایی برای دستیابی به مخاطبان فعلی، مخاطبان جدید یا ارتباط مجدد با مخاطبان قدیمی هستند. گیمیفیکیشن این فرصت را برای مصرف کنندگان فراهم می کند تا با یک برند در یک رویکرد جدید و سرگرم کننده درگیر شوند. گیمیفیکیشن همچنین به برندها این فرصت را میدهد تا شخصیت بازیگوش و سرگرمکنندهتری را به نمایش بگذارند، که این تعاملات به منظور ایجاد تداعی و روابط مثبت برای کاربر با نام تجاری است که در دراز مدت به نفع آن خواهد بود.
در عصر دیجیتال که بازاریابی سنتی مشعل را به محتوای آنلاین منتقل می کند، امروزه بازاریابان باید به خوبی با پلتفرم های دیجیتال مختلف آشنا باشند.
منبع : growthengineering