برند ویکتوریاسکرت یک برند نام آشنا در صنعت لباس زیرزنانه میباشد، صرف نظر از مشکلات این شرکت بخش های جذابی در راهاندازی کسبوکار این برند به چشم میخورد که بررسی آن میتواند درسهای زیادی را به ما بدهد.
روی رایموند ایده تاسیس برند ویکتوریاسکرت را در سال 1977 پس از اینکه به دلیل خرید لباس زیرزنانه همسرش در ملاعام احساس شرمندگی کرد، در ذهن خود پروراند و تبدیل به یک کسبوکار نمود. او می خواست جایی را تاسیس کند که زن و مرد بتوانند راحتی در خرید لباس زیر زنانه را احساس کنند.
این برند موفقیت بزرگی برای یک ایده کسب و کار بود.
با این حال روابط روی با همسرش متشنج شد و او به عنوان رئیس، شرکت را رها کرد تا شخصاً با سرمایهگذاری 650،000 پوندی در یک شرکت پوشاک بچه فعالیت نماید.
درس هایی از برند ویکتوریاسکرت
1. ایده های خود را جدی بگیریم.
داستان شکلگیری برند ویکتوریاسکرت از جایی شروع شد که روی ریموند که دانشجوی رشتهی ام بی ای دانشگاه استنفورد بود، خواست تا برای زنش لباس زیر بخرد اما جسارت خرید آن از یک مجتمع تجاری را نداشت. ایدهی تاسیس مکانی بزرگ که مردها هنگام خرید لباس زیر در آن احساس شرم نکنند در ذهنش شکل گرفت.
2. تحقیقات بازاریابی را تشریفات اضافه ندانیم.
برند ویکتوریاسکرت در سالهایی که لباسهای زیر زنانه همگی سنگین و خسته کننده بودند، با تحقیقات گسترده نیاز بازار را به خوبی شناسایی کرده و محصولاتی متنوع و سبک را به بازار عرضه کرد.
3. یکپارچگی تمام اجزا استراتژی بازاریابی را حفظ کنیم.
برند ویکتوریاسکرت با انتخاب سگمنت دختران جوان محصولات خود را متناسب با بودجه آنها یعنی نه با کیفیت بسیار بالا بلکه با قیمت مناسب ارائه کرد.
4. سفیر برند را به درستی انتخاب کنیم.
برخلاف اکثر برندها که سفیرانی از جنس سلبریتیها و افراد مشهور انتخاب میکنند. ویکتوریاسکرت با انتخاب دخترانی رو به رشد با زندگیهای معمولی شغل فرشتگان ویکتوریاسکرت را ایجاد کرد و توانست به درستی با مشتریان خود در سگمنت انتخابی ارتباط برقرار کند، این فرشتگان نه تنها زیبا بلکه به راحتی قابل همزاد پنداری برای همه دختران دنیا بودند.
5. هویت برند را دست کم نگیریم.
ویکتوریاسکرت با القای شخصیت دختری جوان، شاد و بازیگوش به مخاطبان برند خود، از طریق فرشتگان اش کاری کرد که دختران بیشماری آرزو کنند که یکی از فرشتگان این برند باشند. حال عملا آنها برای رسیدن به این آرزوست که از محصولات آن استفاده می کنند.
6. رفتار مصرف و انگیزه های پنهان خرید را بشناسیم.
در فروشگاههای ویکتوریاسکرت در زمان خرید و یا حتی تماشای محصولات، مشتری تجربه عالی و خوبی را دریافت میکند، جذابیتهای حسی که در دکوراسیون و اتاقهای پرو این برند قرار داده شده برای مشتری هر خرید را نه صرفاً یک خرید بلکه به یک درمان تبدیل میکند.
7. به نزدیک بینی بازاریابی دچار نشویم.
تغییرات بازار نشان داد تصویری که روزگاری باعث موفقیت در این برند شد، دیگر مورد استقبال مصرفکنندگان قرار نمیگیرد. بنابراین ویکتوریاسکرت مجبور شد در یکی از کمپین های تبلیغاتی خود به پذیرش و دوست داشتن بدن زنان توسط خودشان اشاره کند.در راستای این کمپین ویکتوریا سکرت در توسعه سایزینگ محصولات و حتی رنگ آنها تغییر اساسی ایجاد کرد و فرشتگان سایز بزرگ را نیز به سفیران خود اضافه نمود.
8. در تغییرات بازار چابک عمل کنیم.
امروزه تمرکز بیشتر بر سلامتی، تغییری است که در سلیقه و انتخابهای زنان در سراسر دنیا ایجاد شده است، زنان به استفاده از لباسهای زیر ورزشی بیش از پیش رو آوردهاند و این درحالی است که خط محصولات ورزشی این برند به دلیل هویتی که پیشتر در ذهن مخاطب ساخته شده نتوانسته به اندازه کافی موفق باشد، ویکتوریاسکرت علیرغم تلاشهای زیاد چابکی مورد نیاز را در حرکت هماهنگ با تغییر رفتار مصرفکننده تا به امروز نداشته است.
9. دیجیتالی شویم.
مصرفکنندگان خیلی سریع به سمت خریدهای آنلاین حرکت کردهاند ویکتوریاسکرت از این تغییر تقریبا عقب مانده است، و این موضوع 12 درصد کاهش فروش را برای این برند رقم زده است. حال باید دید میتواند همان تجربه خرید عالی در فروشگاههای فیزیکی خود را در فروشهای آنلاین نیز برای مشتریان فراهم کند.
مطالب بیشتر در مورد ویکتوریاسکرت
2 دیدگاه دربارهٔ «برند ویکتوریاسکرت از تاسیس تا پیشرفت»
متن خیلی خوبی بود. پشت هر برندی سختی ها و ذکاوت بنیانگذاران وجود دارد.
بله نکته درستی است